نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
امواج زندگی راباآغوش
بازپذیراباش! حتی اگر
گاهی تورا به قعر دریا
ببرد،آن ماهی که همیشه
برسطح آب میبینیم........
مرده است!
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
بی تو ازدست رفتم بی تو!
بی تو ساز شکسته م بی تو!
بی تو ازپشت این دریچه
ی
سبز افق زرد وخسته م بی تو!
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
زندگی را دور بزن وآنگاه که برتارک بلندترین قله ها رسیدی لبخندت رانثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت راخراشیدند
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
گفتی که دنیاراپرازغم
دوست داری،پس مطمئن
هستم مراهم دوست داری،
با این همه تکلیف را
روشن کن ای دوست،
بامن بگو،آیامراهم دوست داری؟
لب میزنی یا حرف؟
آهسته میگفتی
شنیدم!دوستم داری!
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
باز در کلبه ی تنهایی خویش،عکس روی تو مرا ا بری کرد،عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشمان مرا جاری کرد
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
گاهی آنقدر غرق در آرزوهایت هستی که فراموش میکنی خودت آرزوی کسی هستی!
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
اگر در صحنه ی زندگی به ناگه یکی از تارهای سازت پاره شد.آهنگ زندگی را چنان ادامه بده که هیچکس نداند به تو چه گذشته است
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه ی دریاها،نگاهی تاریک همچون شبهای بدون مهتاب ولحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست.پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا...
نوشته شده در تاریخ شنبه 89/8/22 توسط علی نصرالهی شیراز
یکی میپرسداندوه توازچیست؟ سبب سازسکوت مبهمت کیست؟برایش صادقانه مینویسم برای آنکه باید باشدونیست